ایا میتونم به این دلیل از شوهرم جدا بشم ؟

ایا میتونم به این دلیل از شوهرم جدا بشم ؟ 

 

 

جهت دیدن برنامه تلویزیونی ورادیویی

وکیل پایه یک دادگستری و پاسخ خود کلیک کنید

برروی کلمه وکیل   کلیک فرمایید.

 

طلاق به دلیل نخواستن بچه از سوی مرد

همانطورکه حتما می دانید زن برای طلاق باید دلایل محکمه پسند داشته باشد و اصولاً طلاق برای زن اگر شوهر راضی به آن نباشد کار مشکل و پیچیده ای اشت.یکی از دلایل بسیار تاثیر گذار طلاق برای زن و ایجاد کننده طلاق برلای زن اصرار مرد به بچه دار نشدن یا نداشتن فرزند است که در این صورت زن می تواند با مراجعه به دادگاه خانواده و تقدیم دادخواست طلاق اجازه دادگاه به طلاق را گرفته و مرد را مجبور به طلاق نماید.

حق طلاق و اصرار مرد به بچه دار نشدن ! 
زن جوانی در دادگاه خانواده با بیان اینکه داشتن بچه حق طبیعی من است، گفت: همسرم مخالف بچه دار شدن ماست، این در حالی است قبل از ازدواج هیچ وقت نگفته بود که از داشتن بچه متنفر است. دیگر نمی خواهم با او زندگی کنم زوج جوانی در دادگاه خانواده حضور یافتند و زن جوان درخواست طلاق از شوهرش را به قاضی دادگاه ارایه کرد. زن جوان در ابتدای جلسه خطاب به قاضی گفت: هشت سال از ازدواج مان می گذرد، هشت سالی که من حسرت مادر بودن را تحمل کردم اما به دلیل علاقه ای که به همسرم داشتم، اعتراضی نکردم.

وی ادامه داد: همسرم به داشتن فرزند علاقه ای ندارد. در واقع دوست ندارد بچه دار شویم، زیرا خودش می گوید که تحمل شنیدن صدای گریه یا خنده ی بچه را ندارد.

این زن جوان که 35 سال سن داشت، افزود: قبل از ازدواج، شوهرم هیچ وقت نگفته بود که از داشتن بچه بیزار است اما بعد از گذشت دو سال از زندگی مشترک که من موضوع بچه دار شدن را مطرح کردم، گفت که دوست ندارد بچه داشته باشد و در واقع علاقه ندارد پدر بودن را تجربه کند.

وی ادامه داد: شوهرم من را از حق طبیعی ام محروم کرده است، در حالی که او حق ندارد چنین کاری را با من انجام دهد. او به راحتی می گوید چون من به داشتن بچه علاقه ندارم تو نیز باید از من اطاعت کنی.

همسر این زن جوان که 40 سال سن داشت در پاسخ به اظهارات همسرش گفت: از این که نتوانم آینده ی فرزندم را تامین کنم واهمه دارم. زمانی که ما بچه بودیم خواسته های زیادی از پدر و مادرمان نداشتیم اما بچه های الان مانند ما نیستند و خواسته های شان بسیار زیاد است.

وی گفت: همسرم درست می گوید. من قبل از ازدواج به او نگفتم که به داشتن بچه علاقه ندارم، زیرا فکر می کردم وقتی همسرم دلایلم را بداند توجیه مرا قبول می کند اما همسرم سرسختانه با من مخالف است و من به او حق می دهم.

این مرد جوان اظهارکرد: وقتی صدای گریه ی بچه می آید اعصابم به هم می ریزد و این ناراحتی اختیاری نیست. حتی وقتی به خانه ی پدرم می رویم اکثرا تنها هستیم، زیرا خواهر و برادرهایم به دلیل اخلاقی که من دارم با بچه های کوچک شان به آنجا نمی آیند.

وی خاطرنشان کرد: من نمی خواهم پدر شوم. بارها به همسرم گفته ام که من و تو چه گلی به سر پدر و مادرمان زده ایم که بچه ی ما بخواهد آن گل را به سر ما بزند؟

این مرد جوان گفت: من نمی خواهم همسرم بیش از این اذیت شود اما خواهان جدایی از او نیستم و از او می خواهم که از درخواست خود منصرف شود، زیرا ما با یکدیگر خوشبخت هستیم و نیازی به فرد دیگری برای تکمیل خوشبختی مان نداریم.

در ادامه جلسه ی دادگاه، زن جوان گفت: من با داشتن فرزند در کنار شوهرم می توانم خوشبخت باشم ولی در حال حاضر هیچ علاقه ای به ادامه ی زندگی با او ندارم.

قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زوج جوان، حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و این زوج را به واحد مشاوره راهنمایی کرد.