شما پرونده طلاق در مشهد و دادگاه خانواده مشهد تجدیدنظرخواهی می کنید | وکیل خانواده مشهد 

 

با سلام جناب وکیل اکبر فتح اللهی عزیز وکیل محترم من خانمی هستم که پس از سالها زندگی با شوهرم در مشهد و بعنوان یک کارمند همه جوره با شوهرم کنار اومده و زندگی کردم و سالها سابقه خدمت در دانشگاه علوم پزشکی مشهد دارم بعد از سالها متوجه خیانت شوهرم به خودم شدم جناب وکیل بعد از رو زدن خیانت شوهرم به خودم متوجه بی احترامی اون به خودم شدم طوری که فهمیدم وکیل گرفته و رفته دادخواست طلاق از طرف زن ببخشید طلاق از طرف مرد داده به دادگاه خانواده مشهد و دادگستری مشهد جناب وکیل من اشتباه کردم و وکیل نگرفتم برای جلسه دادرسی و دادگاه ورای به ضرر من صادر شد توسط دادگاه خانواده مشهد حالا من میخوام از رای دادگاه بدوی دادگاه خانواده به دادگاه تجدیدنظر شمهد شکایت بکنم و برای دعوای خودم تجدیدنظر خواهی از طلاق بنویسم وبه دادگاه بدم در حال گشتن دنبال یک وکیل خوب ووکیل باتجربه خانواده بودم که یکی از دوستان یکنفر وکیل خانواده مشهد رو به من معرفی کرد و من برای مشاوره حقوقی پهلوی ایشون رفتم که این خانم وکیل شما رو بعنوان استاد خودشون و بهترین وکیل خانواده تهران معرفی کردند و گفتند با وکیل اکبر فتح اللهی تماس بگیر تا برات لایحه تجدیدنظر خواهی بنویسه و لایحه رو از طریق واتس اپ برات ارسال بکنه مشهد لذا من رو به شما معرفی کردند لذا از شما خواهشمندم ابتدا یک مشاوره حقوقی خانواده بصورت تلفنی پس از پرداخت هزینه مشاوره بهم بدید و ثانیا لایحه تجدیدنظر خواهی طلاق من رو شما تنظیم بفرمایید \

باتشکر از برنامه خویتون در رادیو ایران روزهای دوشنبه 

 

 

جهت گرفتن  وقت مشاوره حقوقی

و دیدن برنامه های تلویزیونی ورادیویی 

وکیل  اکبر فتح الهی کلیک کنید

برروی کلمه ذیل

 

 

وکیل طلاق 

 

 

  وکیل فتح اللهی شبکه ۲ سیما 

  وکیل فتح اللهی شبکه ۲ سیما 

  وکیل فتح اللهی شبکه ۲ سیما 

 

 

 

لایحه فرجامخواهی از حکم طلاق در دادگاه خانواده مشهد 
ریاست محترم دیوان عالی کشور

با سلام و تقدیم احترام

در خصوص دادنامه شماره .... (صادره از شعبه ۲۳ دادگاه تجدید نظر استان تهران)، که پس از ایراد و ارجاع شعبه 12 دیوان عالی کشور طی دادنامه شماره ..... تاریخ ۸۷/۱۱/۱ شعبه دوازدهم دیوان عالی کشور در خصوص دادنامه شماره .... (صادره از شعبه ۲۴ دادگاه تجدید نظراستان تهران)، صادر شده است مطالب ذیل را در دفاع از رأی فرجامخواسته به استحضار قضات شریف دیوان عالی  کشور می رسانم :

1- شعبه ۲۴ دادگاه محترم تجدید نظر در رأی اخیر خود (دادنامه شماره ....) در سطر۶ و ۷ رأی دادگاه بدوی را مطابق مستندات و قرین صحت دانسته است. در صورتی که رأی دادگاه بدوی و به خصوص دلایل این مرجع در صورت حکم به اجازه طلاق زوجه, از جهات مختلف مخدوش و عاری از دقت قضایی به نظر می رسد. یکی از دلایل مورد ادعای خواهان بدوی و نیز مورد توجه دادگاه عدم پرداخت نفقه است. لازم به ذکر است تا زمان صدور حکم بدوی (دادنامه شماره .... صادره از شعبه ۲۷۱ دادگاه عمومی شهرستان تهران) هرچن حکم به پرداخت نفقه داده شده بود. ما اجراییه که مصداق الزام مورد نظر قانونگذار در ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی می باشند صادر نشده بود.اجرائیه مورد نظر در تاریخ ۸۸/۲/۶ صادر شده و موکل در موعد مقرر در آن مبلغ مورد حکم را پرداخته است.

2- دلیل دیگر که خواهان آن را ادعا نموده و دادگاه بدوی نیزآن را موزه استناد قرار داده (سطر دوم و چهارم دادنامه بدوی) و دادگاه تجدیدنظر هم آن را تایید نموده سوء رفتار نامناسب و نامساعد (عین, مطلب داه‌خواست بدوی و رأی بدوی) است. که چیزی نیست جز ادعایی که نهر خواهان در هر دعوا ممکن است آن را.مطرح کند؛ ولی ادعا بدون ارائه دلیل و با انگار خوانده هیچ ارزش و اثری نمی توائد داشته باشد.

3- همچنین خواهان بدوی به عنوان دلیل طلاق متوسل به ادعای کراهت و تنفر از زوج و با بخشش 50 سکه از مهریه خود درخواست طلاق خلع نموده است. همانطور که قضات محترم دیوان استحضار دارند کراهت و تنفر امری نیست که به صرف ادعا مورد پذیرش قرار گیرد. در خصوص شرایط و ویژگی های کراهت و تنفر مورد نظر قانونگذار در ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی به تجویز ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی نظر قضات محترم ندیوان را به مسأله ۱۳ به بعد کتاب خلع تحریر الوسیله امام (ره) جلب می نمایم که ضمن شرط دانستن کراهت شدید، در مسأله 14 چند مصداق از آن را بیان داشته اند که از آن جمله است : زشتی قیافه, بدی خلق و فقر. اگر دلیل دادگاه بدوی (شعبه ۲۷۱) و تجدید نظر (شعبه ۲۴) در قبول دادخواست اجازه طلاق تنفر و کراهت شدید زوجه از زوج باشد وکالت مندرج در بند الف از شروط ضمن عقد نکاح تحقق نمی یابد و علاوه بر اثبات ادعای کراهت و تنفر شدید. قبول مبلغ فدیه از حقوق زوج است؛ که ایشان هم بارها عدم تمایل خود را به مبلغ بخشیده شده از سوی زوج اعلام نموده اند. طلاق خلع همانطور که استحضار دارید ویژه موردی است که زوجه دلیلی برای طلاق ندارد. که با بخشش مبلغی که می تواند کمتر یا مساوی یا بیشتر از مهر باشد پس از قبول فدیه از سوی زوج. طلاق بگیرد. ولی متأسفانه مرجع بدوی و تجدید نظر به این مراتب توجه ننموده اند.

قضات محترم و شریف دیوان عالی کشور آیا به نظر شما منصفانه است که مردی هیچ اقدام خلاف قانونی ننموده باشد و مهریه همسر خود را هم تماماً پرداخت نموده باشد و در نهایت همسر وی بدون هیچ دلیلی طلاق خود را هم بگیرد (اگر زوجه دلیلی برای طلاق داشت حتماً تا به حال از آن طریق اقدام کرده بود).

4- اینکه در دادنامه صادره از دادگاه تجدید نظر آمده  زوجین حدود پنج سال است جدا از هم زندگی می کنند صحیح است ولی آیا برای صدور حکم طلاق کافی  است؟ ولی اینکه مرجع مذکور زوج را متهم به عدم اقدام عملی در جهت مراجعت زوجه به منزل مشترک نموده صحیح نیست. گذشته از اینکه زوجه خود و با میل خود منزل مشترک را ترک کرده. موکل بارها و به طرق گوناگون ایشان را به زندگی مشترک دعوت نموده ز آن جمله است اظهار نامه های مورخ 83/06/19 و 88/02/30 و نیز کلیه لوایح تقدیمی که در پروئده مربوطه ملاحظه می فرمایید؛ در تمامی آنها موکل همسر خود را به مراجعت و ادامه زندگی مشترک دعوت نموده است و نیز در این لایحه با حسن نیت کامل و با علم رویت لایحه توسط ایشان این دعوت را تکرار می نمایند.

5- موکل در کمال حسن نیت تمامی مهریه همسر خود را  پرداخته و نفقه ایشان را هم پس از صدور اجرائیه پرداخت نموده است و بارها جهت بازگشت ایشان به زندگی مشترک از زوجه محترم به طور رسمی (از طریق اظهار نامه) و غیر رسمی (از طریق مراجعه حضوری و فرستادن واسطه) درخواست نموده است. وحتی دو مرتبه دادخواست الزام ایشان به تمکین را داده است.کدامیک از موارد ذیل مصداق سوه رفتار یا کوتاهی در انجام وظایف زناشوئی است؟

با عنایت به مراتب فوق و با جلب توجه قضات شریف دیوان عالی کشور به لوایح پیشین مستدعی است تصمیم مقتضی و موافق با انصاف صادر فرمائید 

 متن لایحه پاسخ به تجدیدنظر خواهی طلاق
قضات و مستشاران عالی مقام دادگاههای تجدیدنظر استان تهران

در خصوص تجدیدنظرخواهی محکوم علیه بدوی بموجب دادخواست مورخ 13/10/93 موضوع پرونده کلاسه ..... (بدوی) و درپاسخ به لایحه تجدیدنظر خواهی تجدیدنظر خواه به عرض می رسانیم :

 

1- همانطور که در دادخواست خواهان آمده از تاریخ عقد (شروع زندگی مشترک) تا زمانیکه زوجین کنار یکدیگر زندگی می کرده اند، زوج به دفعات و بطور مستمر همسر خود را به بهانه های واهی و موهوم مورد فحاشی و تحقیر و توهین قرار می داده است و شدت این اقدامات به حدی بوده که در طول این زمان حدود 9 ساله زندگی مشترک موجب کراهت و تنفر شدید زوجه از زوج گردیده است و موکل راهی جز بخشش کل مهریه و توسل به طلاق خلع پیش روی خود ندیده است مؤید این مطلب شهادت شهود معرفی شده و اظهارات ایشان است با تأکید بر این که برخلاف اعتقاد وکیل تجدیدنظرخواه و اتقاء ایشان جائیکه قانونگذار در مورد تعداد و جنسیت شهود سکوت می نماید تعداد و جنسیت شهود  خصوصیت نداشته و تشخیص اصالت اظهارات ایشان بنظر محکمه است.

 

2- زوج خدمت نظام وظیفه را انجام نداده و به اصطلاح سرباز فراری می باشد و به همین دلیل شغل و درآمد مناسبی ندارد و تقریباً در تمام طول زندگی تأمین هزینه های زندگی مشترک با زوجه بوده است(در این خصوص به شهادت شهود و اقاریر ضمنی تجدید نظرخواه در صورتجلسات بدوی عنایت شود) و البته گاهاً هم پدر زوج کمک های مالی و وجه نقدی جهت گذران زندگی به زوجین می نموده است که این اقدامات برای موکل هیچگاه خوشایند و در خور شأن نبوده است.

 

3- حضور تجدیدنظرخواه در جلسات لهو و لعب خلاف شاًن (شرب خمر و استعمال افراط گونه تریاک) رابطه زوجین را از مسیر اعتدال خارج نموده و زوجه را در عسر و حرج شدیدی قرار داده است.

 

4- زوجین در تاریخ  92/10/23 که به نیت تغییر شهر محل سکونت به تهران مراجعت نموده و آپارتمانی را در نشانی تهران ..... اجاره می نمایند که چون پول پیش توسط زوجه پرداخت می شده است اجاره نامه بنام ایشان تنظیم گردیده و مطابق صورتجلسه مددکار (مطابق دستور دادگاه بدوی) در جلسه انعقاد اجاره نامه زوج حضور داشته ولی پس از اجاره منزل و آوردن قسمتی از اسباب منزل و پس ازگذشت کمتر از یکماه زوج منزل مشترک را ترک کرده و به منزل پدری خود در اهواز مراجعت می نماید (نشانی مندرج در دادخواست تجدیدنظرخواه) که با عنایت به این مسئله و با توجه به اینکه زوجین به اتفاق آپارتمان مذکور را در تهران اجاره کرده اند کسیکه منزل مشترک را ترک نموده شخص آقای زوج است.

ریاست محترم و مستشاران گرامی با عنایت به تمامی مراتب ذکر شده و همانطور که مورد تأکید قرار گرفت موکل هیچ انتظار و امیدی به وصول هیچیک از حقوق مالی خود ندارد و به گفته خود تمامی مهریه و تمامی نفقه گذشته و دوران عده و اجرات المثل و سایر حقوق مالی را در قبال طلاق و رهایی خویش از قید زوجیت جناب آقای مصطفی ..... بذل نموده و هیچ علاقه ای به ادامه زندگی مشترک با شخصی که نه شغل مناسبی دارد و نه دغدغه معیشت خانواده خود را دارد و نه از سلامت اجتماعی و اخلاقی برخوردار است و نه به الزمات شریعت و محرمات اهمیت می دهد،ندارد و به گفته خود (موکل) حتی اگر لازم باشد سالها با این وضعیت زندگی خواهد کرد و بارهاو بارها دادخواست خواهد و تن به اسارت مردی که از نظر ایشان دائم الخمر، پرخاشگر،مغرور،و بی قید است نمی دهد.

فلذا مستدعی است ضمن تدقیق در محتویات پرونده، دادنامه بدوی را مورد تأیید و تصدیق قرار دهید.

با نهایت سپاس و تجدید احترام