وکیل پایه یک دادگستری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل معروف خانواده در ایران

بایگانی
  • ۰
  • ۰

دادخواست مجدد بعد از قراررد دعوا چطور بدیم ! اصلا امکان داره ؟

دادخواست مجدد بعد از قراررد دعوا چطور بدیم ! اصلا امکان داره ؟

یکی از سوالات حقوقی مردم در مورد امکان دادخواست مجدد بعد از قرار رد دعوا است ! حال بادی ببینیم اصلا امکان چنین موضوعی وجود دارد ویا خیر ؟ یعنی اگر دعوای شما رد شود می توانید دادخواست مجدد بدهید ویا خیر ! قرار در لغت به‌معنای ثبات و استوار کردن است و با توجه به تعریفی که در ترمینولوژی حقوق آمده است به تصمیم دادگاه در امور ترافعی (اختلافی) که کلا یا بعضا قاطع خصومت نباشد، اطلاق می‌گردد و از سوی مقام قضایی در حین انجام تحقیقات و در موارد خاص در جریان

 

جهت گرفتن وقت مشاوره ودیدن برنامه

تلویزیونی ورادیویی وکیل فتح اللهی 

کلیک کنید بر کلمه

 

 

وکیل پایه یک دادگستری 

 

ارتباط با ما

{1}تهران بالاتر از میدان آرژانتین  خیابان الوند

بالاتر بیمارستان کسری کوچه 35

تلفن 09121463248

---------------

...............................................

{2}  تهران نازی آباد خیابان شیر محمدی روبه روی 

فروشگاه جانبو  پ 141 طبقه دوم

تلفن 09121463248

 

 

 

 

در ادامه بخوانید : وکیل تضمینی کیفری تهران برای وکالت در دادگاه می خوام !

 

محاکمه صادر می‌شود. قرار اقسام مختلفی دارد که در ادامه مقاله آن‌ها را تشریح خواهیم کرد در این مقاله ابتدا با مفهموم حقوقی قرار و اقسام آن آشنا شده و سپس مفهموم قرار رد دعوی و کاربردهای آن را بررسی خواهیم کرد. قرار در لغت به‌معنای ثبات و استوار کردن است و با توجه به تعریفی که در ترمینولوژی حقوق آمده است به تصمیم دادگاه در امور ترافعی (اختلافی) که کلا یا بعضا قاطع خصومت نباشد، اطلاق می‌گردد و از سوی مقام قضایی در حین انجام تحقیقات و در موارد خاص در جریان محاکمه صادر می‌شود. قرار اقسام مختلفی دارد که در ادامه مقاله آن‌ها را تشریح خواهیم کرد. در این مقاله ابتدا با مفهموم حقوقی قرار و اقسام آن آشنا شده و سپس مفهموم قرار رد دعوی و کاربردهای آن را بررسی خواهیم کرد. نکته اخر در مورد دادخواست اینست که این دادخواست مجدد در مورد دعوای حقوقی صدق می کند ونه در مورد دعوای کیفری دادخواست مجدد بعد از قرار رد دعوا است که صرفا به دعاوی شکلی بستگی دارد مثل دعاوی تصرف عدوانی که اکثرا درست طرح نمی شوند و بهمین خاطر کار به تجدیدنظرخواهی و اعاده دادرسی و اصلاح رای می کشد . بخصوص در دعاوی ملکی و حقوقی که در دادگاههای حقوقی تهران و شهرستان شکلی می گیرد . 

دادخواست مجدد بعد از قراررد دعوا| حکم به رد دعوای خوهان 

در رابطه با حکم به رد دعوا باید گفت که نمونه حکم رد ردعوا در فهم مطلب بسیار مهم است . حکم به رد دعوای خواهان نیز همین معنی را می دهد یعنی یک قرار شکلی صادر شده است . حکم به رد دعوای خواهان به این معنی است که شما دادخواست را بدرستی ننوشته اید و در سامانه ثنا درست ثبت نکرده اید و دادخواست شما غلط است . در رابطه با رد دعوای خواهان نیز عبارت حکم به رد دعوای خواهان  بعضا ذکر می شود که بسیار مهم است . 

حکم یا قرار رد دعوی

درتاریخ : ۱۳۹۲/۰۳/۲۶ به شماره : ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۵۰۰۳۲۰

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه ۲۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: حکم و قرار، رأی شکلی، رأی ماهوی، قرار رد دعوا، حکم به بی‌حقی با بطلان دعوا

چکیده رای

صدور حکم به رد دعوی فاقد معنی و توجیه قانونی است زیرا رد دعوی از شئون قرار (رأی شکلی) است نه حکم (رأی ماهوی)، بنابراین چنانچه مرجع رسیدگی، پس از رسیدگی ماهوی، دعـوی را غیـرمـوجه تشخیـص دهد، بایـد حـکم به «بی‌حقی» یا «بطلان» دعوی یا «عدم ثبوت» آن بدهد.

رای بدوی

در خصوص دعوی آقای ر.ش. با وکالت آقای ع.ک. و خانم م.ت. به طرفیت آقای ن.ع. دایر بر بطلان رأی داوری مورخ ۲۵/۶/۱۳۸۹ و مطالبـه خسارات ناشـی از دادرسـی با توجـه به محتویات پرونده، تدقیق در رأی داور، با لحاظ این‌که تاریخ قرارداد خاتمه یافته، اعلام فسخ قرارداد اعلامی از سوی داور تعیینی ـ مفهوماً ـ به پایان مهلت اقدام و اعاده به وضع سابق تلقی است، با عنایت به اینکه دلیلی جهت اثبات بی‌اعتباری و بطلان رأی داوری موضوع دعوی ارائه نگردیده، با استفاده از ماده ۴۵۴ قانون آیین دادرسی مدنی و استعانت از اصول صحت و حسن نیت، رأی بر رد اعتراض صادر می‌گردد. رأی صادره قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می‌باشد.
رئیس شعبه ۲۱۴ دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ تیموری

 

رای دادگاه تجدید نظر

تجدیدنظرخواهی ابرازی از سوی ۱) آقای دکتر ع.ک. و ۲) خانم م.ت.، به طرفیت تجدیدنظرخوانده آقای ن.ع. و نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواستـه به شماره ۰۰۵۹۶ مورخ ۲۰/۶/۱۳۹۱ شعبه ۲۱۴ عمـومی حقـوقی تهـران کـه بر صدور رأی بر رد اعتراض تجدیدنظرخواه نسبت به رأی داوری مورخ ۲۵/۶/۱۳۸۹ که تحت عنوان «بطلان رأی داوری ۲۵/۶/۱۳۸۹» و با احتساب خسارات ناشی از دادرسی مطرح گردیده اشعار داشته، مآلاً وارد و موجه بوده و دادنامه معترضٌ‌عنه به علت مبانیت و مغایرت بین و آشکار با موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده نه تنها استعداد تأیید و استواری را نداشته، بلکه همچنین مستعد نقض بوده زیرا؛ اولاً ـ خواسته خواهان بدوی (هرچند در ستون خواسته مبنی بر اعلام بطلان رأی داور، قید گردیده که مطابق موازین و مقررات قانونی نبوده، زیرا محکمه مرجع اعلام بطلان موضوع خواسته مرقوم نمی‌باشد) و برابر سطر پایانی دادخواست مربوطه، صدور حکم بر بطلان رأی داور و جبران خسارات دادرسی می‌باشد و در سطر دوم دادنامه تجدیدنظرخواسته نیز به همین ترتیب خواسته تعرفه گردیده، لیکن در کمال تعجب و در بخش پایانی و لحوق رأی دادنامه مذکور «رأی بر رد اعتراض» صادر و اعلام گردیده که به هیچ وجه منطبق با موضوع خواسته نبوده و خارج از خواسته صادر و به طور واضح مشمول تغافل واقع شده است. ثانیا ًـ اصولاً و علی‌القاعده، «رأی بر رد» خواسته‌ نیز مطابق موازین و مقررات قانونی نمی‌باشد و از آنجا که برابر مقررات قانونی، موضوع ماده ۲۹۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، رأی دادگاه شامل حکم (در ماهیت دعوی) و قرار (در شکل آن) می‌باشد، مرجع بدوی موظف و مکلف به تعیین نوع رأی صادره بوده که مراتب به کلی مورد تغافل قرار گرفته است. ثالثاً ـ برابر رویه محرز و مسلم قضایی و نیز دکترین مؤثر حقوقی، اصولاً شأن «رد» موضوع دعوی، از شئونات رأی در شکل موضوع (قرار) و در غیر ماهیت آن بوده و علی‌القاعده «رد دعوی» مقید به قرار (قرار رد دعوی) خواهد شد که در مارالذکر مانحن‌مافیه نیز مورد توجه نبوده. رابعاً ـ سطور سوم و چهارم دادنامه مرقوم که مبین این عبارات بوده «…. اعلام فسخ قرارداد اعلامی از سوی داور تعیینی ـ مفهوماً ـ به پایان مهلت اقدام و اعاده به وضع سابق تلقی است…» کاملاً مبهم و نامفهوم بوده و مبین استدلالی مدلل به دلایل شرعی یا قانونی و استنباطی صحیح و اصولی و روشن نمی‌باشد زیرا: ۱) منظور از اعلام فسخ قرارداد مخصوصاً به پایان مهلت، به هیچ وجه واضح و مبرهن نمی‌باشد و استدلال مفهومی ابرازی نیز فاقد مبنا و اساس بوده و از ارکان استدلال مفهومی صحیح، کلاملاً خروج موضوعی داشته. ۲) مرجع محترم بدوی نیز اجازه تسری موضوع فسخ قرارداد (که مورد لحوق رأی داوری قرار گرفته) به پایان مهلت امری کاملاً متفرع و متفاوت از فسخ می‌باشد را نداشته و ۳) از همه مهم‌تر تلقی از فسخ قرارداد و مفهوماً به پایان مهلت اقدام و اعاده وضع به حال سابق نیز فاقد مجوز قانونی و شرعی و غیر مستند به مقررات قانونی بوده که از اساسی‌ترین منقصت‌ها و نارسایی‌های دادنامه محسوب خواهـد شد. رابعـاًـ استنـاد مرجـع محتـرم بـدوی به «اصل حسن نیت» نیز مطابق موازین و مقررات قانونی نبوده و با توجه به موضوع خواسته، در غیر موضوع و خارج از آن و خارج از موضع قانونی، مورد استناد واقع شده است. خامساً ـ مرجع محترم رسیدگی نخستین، بدون ورود در ماهیت دعوی بدون ارزیابی ادله خواهان بدوی و علی‌رغم عدم ابراز هرگونه دفاعی از سوی خوانده پیرامون آن و عدم ابراز هرگونه تعرض و خدشه‌ای نسبت به دلایل ابـرازی و به صرف تشکیل جلسه رسیدگی ۱۳/۶/۱۳۹۱ و استماع اظهارات احد از وکلای خواهان مرقوم و در حد کمتر از یک سطر و با استدلال‌هایی غیر وارد و غیر مرتبط با دعوی و نهایتاً در حد استدلالی شکلی مبادرت به رد اعتراض (در غیر موضوع خواسته) نموده که به هیچ وجه منطبق با موازین قانونی نبوده، بناءً علی‌هذا و با عنایت به مراتب معنونه مارالذکر و عنایت به عدم ورود مرجـع رسیـدگی نخستیـن به ماهیت دعوی و صدور رأی خارج از خواسته، بدواً رأی معترضٌ‌عنه را منطبق با بخش اخیر مقررات قانونی موضوع ماده ۲۹۹ قانون صدرالذکر دانسته، لذا مستنداً به مقررات یاد شده و اتخاذ وحدت از ملاک و منطوق و مفهوم مقررات قانونی موضوع مـاده ۴۰۳ همان قانون، ضمن تلقی از «رأی به رد » مرقوم به «قرار رد دعـوی بـدوی» سپـس مستنـداً به ماده ۳۵۳ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن نقض قرار موضوع دادنامه مرقوم، در نتیجه رسیدگی دقیق، صحیح و اصـولی ماهـوی نسبت به دعوی خواهان و توسط مرجع محترم بدوی را مقرر لذا و به منظور یاد شده پرونده امر عیناً به آن مرجع اعاده می‌گردد. رأی دادگاه قطعی است.
مستشاران شعبه ۲۵ دادگاه تجدیدنظر استان تهران
طاهری ـ موحدی

 

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.

 

در ادامه بخوانید : قرار رد دعوی چیست و چه کاربردی دارد؟

 

توهین به چه معناست و چه مجازاتی در قانون دارد؟ وکیل اکبر فتح اللهی

توهین به چه معناست و چه مجازاتی در قانون دارد؟ وکیل اکبر فتح اللهی

توهین چیست ؟

واژه‌ی توهین از ریشه وهن است که در فرهنگ عمید، سست کردن، ضعیف کردن و خوار ­و­ خفیف شمردن معنا شده است. در حقوق جزا یعنی کوچک کردن کسی از طریق کلمات یا اعمالی که موجب سوء ادب شخص تلقی شود و هنگامی که شخص توانایی مقابله به‌نحو صحیح را با دیگری نداشته باشد، با ارتکاب این اعمال به مبارزه با شخص مقابل ب­پردازد. جرم توهین یکی از جرائم علیه حیثیت معنوی اشخاص محسوب می شود در اصطلاح به هر رفتاری اعم از فعل، گفتار، اشاره یا نوشتار دلالت دارد که بتواند به نحوی موجب سبک کردن یا خوار و خفیف کردن یا ضعیت کردن مخاطب توهین، در نظر افراد متعارف و معمولی جامعه شود. جرم توهین از اقسامی برخوردار است. توهین ساده عبارت از توهین و اهانتی است که علم رغم دارابودن وصف مجرمانه، از هیچ کیفیت مشدده ای برخوردار نیست.

 

توهین به اشخاص عادی انواع توهین 

۱- این جرم در ماده ۶۰۸ قانون تعزیرات (۱۳۷۵) پیش بینی شده است؛ این ماده مقرر می دارد: توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.

۲- این جرم در زمره جرائم قابل گذشت است که با شکایت شاکی خصوصی آغاز و با گذشت وی در هر مرحله متوقف می شود.

۳- رفتار فیزیکی در جرم توهین می تواند به شکل گفتار، کردار، نوشتار و حتی انتشارات مختلف دست و چشم و نظایر آنها باشد .اگر چه طبق قانون، فحاشی و استعمال الفاظ رکیک نمونه بارز توهین است اما این مصادیق تفصیلی هستند، بنابراین آب دهان بر روی یگری ریختن، هل دادن تحقیرآمیز دیگری یا برداشتن خشونت آمیز کلاه یا عمامه یا روسری از شخص محترمی و پرت کردن آن روی زمین به جهت آنکه عرفاً باعث تحقیر و تخفیف شخص می شود، میتواند توهین کیفری محسوب شود نکته اینجاست که برای کیفری محسوب شدن توهین، حتما باید فعل مثبتی از مرتکب سر زند.

بنابراین حتی اگر ترک فعل به قصد تحقیر شخص دیگر انجام شود، جرم توهین محقق نمی شود حتی توهین های متعدد مثل توهین به مقامات دولتی یا توهین به مقدسات یا توهین به رهبری نیز تنها با فعل مثبت رخ می دهد.

 

مجازات توهین به اشخاص عادی و مجازات توهین در قانون جدید ! 

۱-۴ موهن بودن رفتار: تشخیص موهن بودن رفتار با عرف است که در این خصوص عواملی مثل زمان و مکان و طبقه اجتماعی و شخصیت مخاطب و موقعیت خاصی که رفتار مورد نظر در آن ارتکاب یافته است، در نظر گرفته می شود، در هر حال صرف خشنونت در کلام توهین محسوب نمی شود. عرف باید رفتار را توهین آمیز تلقی کند و صرف خلاف ادب تلقی کردن کفایت نمی کند.

۲-۴ وجود مخاطب معین: توهین به خود جرم نیست، همچنین توهین به یک گروه کلی بدون تعیین مصادیق نیز جرم محسوب نمی شود البته اگر مخاطب توهین تعداد افراد گروهی باشد که کم و قابل تشخیص هستند به طوری که توهین را بتوان متوجه تک تک آنها دانست، توهین کیفری تحقق می یابد؛ مثل توهین به همه دانش آموزان یک کلاس خاص یا توهین به همه اعضای هیئت مدیره یک شرکت بازرگانی.

۳-۴ شخص حقیقی بودن مخاطب: توهین به اشخاص حقوقی مشمول ماده ۶۰۸ قانون تعزیرات نمی گردد؛ زیرا در این ماده از کلمه «افراد» استفاده شده است که دلالت بر شخص حقیقی دارد. بنابراین نمی توان کسی را به ارتکاب توهین علیه دولت یا اداره دولتی یا شرکت خصوصی، شهرداری نیروی مسلح قوه قضائیه و غیره محکوم کرد.

۴-۴ زنده بودن مخاطب: واژه افراد در ماده ۶۰۸ دلالت بر زنده بودن مخاطب توهین دارد؛ زیرا توهین به مردگان درصورتی توهین محسوب می شود که عرفاً توهین به بازماندگان تلقی شود.

توهین به فوت شدگان:
نکته ۱: گاهی توهین به فوت شدگان به طور خاص جرم انگاری شده است مثل توهین به امام خمینی(ره) هر کس به حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی رضوان ا… علیه و مقام معظم رهبری به نحوی از انحاء اهانت نماید به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.

نکته ۲: اهانت به مردگان به شکل جنایت بر حسب قانون مجازات اسلامی مشمول پرداخت دیه خواهد بود.

نکته ۳: همچنین نبش قبر بر اساس ماده ۶۳۴ قانون تعزیرات جرم محسوب می شود:

ماده ۶۳۴ قانون تعزیرات: هر کس بدون مجوز مشروع نبش قبر نماید به مجازات حبس از سه ماه و یک روز تا یک سال محکوم می‌شود و هر گاه جرم دیگری نیز با نبش قبر مرتکب شده باشد به مجازات آن جرم هم محکوم خواهد شد.

 

 آیا توهین زندان دارد ! 

 

نکته ۱: جز در موارد خاص قانونی مثل توهین به رئیس یا نماینده سیاسی کشور خارجی در ایران موضوع ماده ۵۱۷ قانون تعزیرات، علنی بودن توهین شرط تحقق توهین نیست. لذا توهین در یک مکان خصوصی و بدون حضور شاهد هم قابل تحقق است.

نکته ۲: حضور مخاطب توهین هم شرط تحقق نیست. ممکن است در میان دیگران به شخصی که در جمع حاضر نیست، توهین کند.

نکته ۳: وجود یکی از دو شرط حضوری یا علنی بودن توهین برای تحقق آن لازم و کافی است.

نکته ۴: منظور از حضوری بودن لزوماً حضور فیزیکی نیست لذا صرف ارتکاب توهین از طریق تلفن یا ارتباط اینترنتی یا پیام کوتاه کافی است.

نکته ۵: منظور از علنی بودن، صرف حضور شاهد در محل نیست، بلکه ارتکاب توهین در محل معد برای حضور شاهد (مثل خیابان یا کوچه) هم علنی محسوب می شود حتی اگر در آن لحظه شاهد نباشد.

۶-۴ توهین باید صریح باشد: الفاظ یا حرکات مرتکب باید صراحت بر توهین داشته باشد و به اصطلاح تفسیربردار نباشد. در صورت عدم صراحت، مرتکب به جرم توهین محکوم نخواهد شد.

۷-۴ عدم لزوم ابتدایی بودن توهین: به این معنا اگر کسی در پاسخ به توهین دیگری مرتکب توهین شود وصف مجرمانه توهین از وی سلب نمی شود؛ در واقع لازم نیست حتما توهین ابتدائا از ناحیه شخصی صورت گیرد، بلکه پاسخ به توهین هم اگر واجد شرایط توهین باشد، توهین محسوب می شود. فقط شخصی که در پاسخ به توهین طرف، مرتکب توهین شده است، ممکن است از کیفیات مخففه برخوردار شود.

نکته: تنها در خصوص قذف، در قانون مجازات، قذف متقابل افراد به هم از موجبات سقوط حد است لیکن مجازات تعزیری سر جای خود است.

بند ث ماده ۲۶۱ قانون مجازات در این خصوص مقرر می دارد: هرگاه دو نفر یکدیگر را قذف نمایند، خواه قذف آنها همانند خواه مختلف باشد حد قذف ساقط و هر یک به سی ویک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم خواهند شد.

۵- نتیجه حاصله (مطلق بودن جرم توهین): جرم توهین یک جرم مطلق است و مقید به نتیجه نیست، لذا حتی اگر مخاطب توهین از شخصیت والایی برخوردار باشد و عملاً از توهین متأثر نشود، باز جرم توهین به صرف موهن بودن رفتار مرتکب، از نظر عرف به ارتکاب یافته تلقی می شود.

۶- سوءنیت در جرم توهین: تحقق جرم توهین مستلزم عمدی بودن آن است یعنی مرتکب باید عمد در ارتکاب رفتار موهن نسبت به دیگری داشته باشد. بنابراین اولاً مرتکب نباید در حالت خواب، بیهوشی، هیپنوتیزم، مستی و نظایر آنها باشد. دوماً باید به موهن بودن رفتار خود آگاه باشد نه آنکه به دلایلی مثل تفاوت فرهنگی یا زبانی مثل معنی برخی اشارات دست در برخی زبان ها و فرهنگ ها، نسبت به موهن بودن رفتار خود جاهل باشد.

نکته: انگیزه شرافتمندانه موجب زوال وصف کیفری جرم توهین نمی شود. مثلا کسی به انگیزه خنداندن شخص افسرده به وی توهین کند.

مجازات توهین و فحاشی در قانون جدید ۱۴۰۲

ماده ۶۰۸ کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی مقرر نموده است که «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و یا پنجاه هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود». مجازات  مقرر در این ماده به عنوان  مجازات توهین ساده شناخته می‌شود.
فلذا عدم آگاهی ما نسبت به قانون ممکن است از اعمال ساده‌ٔ ما درگیری‌های قضایی بسازد، با کنترل خشم و عصبانیت و آگاهی به قانون و حقوق خود، سعی کنیم رفتار بهتری داشته باشیم تا با آرامش بیشتری زندگی کنیم. 

توهین و افترا باعث طلاق می شود 

یکی از سوالات حقوقی مردم پیرامون این سوال است این است که رفتار بد شوهر علت طلاق هست ویا خیر یعنی توهین و افترا باعث طلاق می شود ویا خیر چراکه بسیاری از رفتارهای بد در قالب توهین و افتراء هستند فلذا سوال اصلی اینست که توهین و افترا باعث طلاق می شود ویا خیر ؟ طلاق بدلیل فحاشی نیز در قالب سوال حقوقی توهین و افترا باعث طلاق می شود قرار می گیرد و فحاشی طلاق که جرمی کیفری و جزو دعاوی خانوادگی هم می تواند باشد . و شکایت از همسر بدیل فحاشی خود نیز در قالب توهین و افترا باعث طلاق می شود قرار می گیرد طلاق همسر و شرایط طلاق از طرف زن خود نکاتی دارد که یکی از آنها می تواند توهین و افترا باعث طلاق می شود باشد ویا خیر ! ما در شروط طلاق توهین و افترا ء را به عنوان وکیل دادگستری یعنی وکیل پایه یک دادگستری مورد بررسی قرار می دهیم تا نتیجه دعاوی خانوادگی بهتر شود . حالا به این سوال حقوقی که آیا توهین و افترا باعث طلاق می شود ویا خیر پاسخ می دهم که اگر این جرم منتهی به ۳ نکته آیین دادرسی کیفری شود احتمال استفاده و جود دارد برای طلاق از طرف زن ویا طلاق از طرف زوجه . 

در ادامه بخوانید : قرار منع تعقیب دادسرا چیست ؟ 

لایحه دفاعیه توهین و فحاشی 

یکی از مسایل پرونده های کیفری در دادسرا نوشتن لایحه دفاعیه توهین و فحاشی است . است هم برای متهم و هم برای شاکی نمونه لایحه توهین و افتراء را قبلا در دانشکده حقوق به دانشجویان محترم تدریس کرده ام برای داشتن یک نمونه لایحه توهین و افتراء بهترین کار ممکن نوشتن لایحه براساس آراء قضایی است که قبلا صادر شده است که در آن به رفع اتهام توهین نیز اشاره شده است . و دفاع از شکایت توهین در آن بنحو شایسته ایی توسط وکیل پایه یک دادگستری ویا خود شخص متهم ویاشاکی انجام شده است . دقت کنید که لایحه دفاعیه توهین و فحاشی داری ۳ رکن است که دفاعیه توهین پیامکی را هم شامل می شود . لایحه دفاعیه توهین به مامور دولت البته که با شخص عادی فرق دارد و متفاوت است و نباید ارکان آن را با دیگر لوایح به اشتباه گرفت . نمونه لایحه دفاعیه تهدید باچاقو هم همانند لایحه دفاعیه توهین و فحاشی است با این تفاوت که حتما به قید سلاح سرد و دسته جمعی بودن نزاع دسته جمعی باید اشاره کرد ویا تهدید به قتل متهم ویا شاکی ! همچنین است نمونه لایحه دفاعیه شکایت واهی که فرد برای اعاده حیثیت خود در محاکم مطرح می کند و سعی می کند آبروی خود را با دریافت خسارت معنوی و مادی جبران کند . االبته نمونه لایحه دفاعیه توهین به اشخاص عادی با اشخاص رسمی کاملا فرق می کند چراکه شرایط تحقق فعل مجرمانه باهم در هر ۲ جرم فرق می کند علی رغم این که شباهت هایی هم وجود دارد . همانند نمونه لایحه افتراء و نشر اکاذیب که هم روزنامه نگاران مرتکب آن می شوند هم اهل رسانه که برای شکایت از آنها باید به دادسرای عومی و انقلاب عمومی مراجعه کرد . همچنین است لایحه رد اتهام افتراء که متهم افتراء که مثلا روزنامه نگار ویا خبرنگار است برای خود بصورت دفاعیه تنظیم می کند تا بتواند با رهایی از کیفرخواست به حالت اول آزادی برگردد . نمونه لایحه دفاع از اتهام انتسابی با لایحه شاکی فرق می کند و باید مبتنی بر رد اتهام مثلا اتهام سرقت ویا اتهام قتل و یا اتهام رابطه نامشروع باشد که توسط فرد ویا وکیل او انجام می شود . 

در ادامه بخوانید : وکیل تضمینی کیفری تهران برای وکالت در دادگاه می خوام !

 

 

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی